گرفتار سرنوشت برگ های پاییزم...
بی رحمانه...
مغرورانه...
و در اوج نامردی با گام هایی مردانه از من عبور کردی...
و چه زیبا لبخند زدی...
شاید خش خش خرد شدن یک دختر برایت جذاب بود...
اما...
دیگر صدا در گلو بغض وار حبس شد...
نت های خش خش در گلو خشکید...
وگرنه بدان...
برای لبخندت هم که شده...
باز می افتادم....
باز خرد می شدم...
باز دیوانه میشدم...
9 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/06/09 - 03:10
پیوست عکس:
20329616743438970327.gif
20329616743438970327.gif · 399x423px, 177KB
دیدگاه
mahnaz

ای واااااای خیلی قشنگه...{-154-} تصویرشم عالـــــــــــــی.....

1392/06/9 - 04:47
Negar

زیـــــــــــــبا

1392/06/9 - 13:00
shahrzad

{-41-}

1392/06/9 - 14:09
MaeDeh

مهناز قشنگی از نگاه توئه{-49-}{-153-}
نگارممنون عزیز{-154-}
شهرزادی قربون اون قلبت...{-23-}

1392/06/9 - 15:38
yalda

{-171-}{-168-}{-236-}

1392/06/11 - 07:14
MaeDeh

مرسی عزیزم{-49-}

1392/06/11 - 13:23